زیتون

ناچشیده جرعه ای از جام او عشق بازی میکنم با نام او

زیتون

ناچشیده جرعه ای از جام او عشق بازی میکنم با نام او

بی عنوان بی هویت ...

سلام سلام

 

الان من خوبم؟ شما چطورین؟

من الان سه روزو اندیست که از خونه بیرون نرقتم ... مغزم دیگه پکیده ... اما خب صبا اصلا زود پا نشدم  .یه نمونش امروز که ساعت گذاشتم 5 پاشم گرفتم کپیدم تا 9 !!! تازه وقتی دیر پا میشم کلی خوابای بد میبینم . انقدر چرت وپرت دیدم که وقتی پاشدم قلب درد گرفتم ( به قول محمد بچه ام مگه قلب داره ؟! )  الان دارم نگاه میکنم به مانی جون ( همون مانیتور منظورمه ! ) (خب چیه؟ مانیتور کامی جون میشه مانی جون دیگه ...  ) آهان داشتم میگفتم که الان که نگاه میکنم به مانی جون سرم درد میگیره ... اینم از عوارض درس خوندن ... از صب شاهکار کردم 3 ساعت ریاضی خوندم ...هیچی ام نفهمیدم   ... اصلا بدم اومده از ریاضی ... دیروز یکی از خاله هام زنگید که ما امروز بیام خونتون عید دیدنی ! (حالا مامان منم 20روزه گفته خونه ما پنجم بیاین ) مامی ام موند تو رو درواسی که باشه بیاین . گوشیوکه گذاشت من شروع کردم غر زدن و گریه و اینا که من درس دارم آخه قیافه منو ببین با این وضع من  ...زنگ زن بگو نیا . انقد غر زدم که زنگید . حالا کلی ببخشیدو ناراحت نشیو اونم از اونور که نه تو. ناراحت نشی ( آخه پنجم نمیتونستن بیان ! ) خب به من چه  . من نمیخوام اصلا همینشم نمیخوام  . فردام که 5 ام باشه من تا ظهر کلاسم میخوام ببینم اگه بشه تا عصر همونجا بونم درس بخونم. حالا زنگییدم دیروز به آزی .براش گفتم واقعا چقدر این خاله جانت بی ملاحظه اس وقتی میگیم  ۵ ام .حالا خوبه خودش سه تا بچه کنکوری داشته ... اونم میگه  ای بابا راس میگی تو درس داری میخواستم فردا بیام خونتون . .. منم حالا گفتم عجب غلطی کردما ... گفتم خب نه فردا عصری بیا منم یه غلطی میکنم. اونم که دیسیپلین !! گفت نه دیگه عمرا تو درستو بخون باشه بعدا ... منم صب بهش زندگیدم گفت حالا بخون فردا که میام خونتون عید دیدنی .تو چند روزه آینده ام گفت میام دنبالت بریم  د درو یه جاهای خوبو یه کارای خوووووووب ... منم دیگه ناچارن از اونجاییی که خیلی بچه ی خوبیم گفتم چشم ... حالام که مامانو محمد باز رفتن عید دیدنی .ما موندیمو این کتابا ... . آخ خدایا مغزم متلاشی شد ... (هاه؟)

راستی دیگه بالاخره قرار شده  که ماشینرو بخریم ... مامان جان بالاخره به این نتیجه رسید که لازمه واقعا ... حالا یه روزی یرن با دایی که ببینن دیگه ... منم خوب میشه برام 4 ماه دیگه میتونم دیگه گواهی بگیرم ... عالی میشه ... .

دو روز پیش دایی اینا اومدن دنبال مامانو محمد که برن عید دیدنی ... بعد بیچاره ها با کلی شرمندگی 10 دقیقه ام اومدن بالا ... حالا هی ام زن دایی جان میگفت برو آیدا جان درستو بخون ... ( خفمون کردن !!! ) موقعی که میومدن بالا رفتم دم پنجره عسلو صدا میکنم سرشو گرفته بالا از تو حیاط داد میزنه آیدا باربیامو آوردم با باربیای تو بازی کنیم  !!!  آبروی منو جلو درو همسایه برد ... اتفاقا انقدم هوسه بازی کردم ولی خب دیگه چه میشه کرد که آدما اونقدی نمیمونن ... فرناز ( زنداییم ) بهم میگه برو رشته ی هتلداری یا جهانگردی ... راستم میگه  ... میگه تو روشو داری و میتونی موفق بشی ... حالا خدا رو چه دیدین اگه قبول شدیم شاید رفتیم  ... ( ولی خب اشتباه بزرگی کردم که نرفتم هنر ...  ) واقعا موفق میشدم ... مردم خانوادهاشون نمیذارن برن هنر و اینا ... مامان ما رفت اومد گفت :آیدا میخوای بری بیا بروها بعدا پشیمون نشیا منم گفتم عمرا من میخوام داروسازی بخونم.. . انگار کشکه ... حالا هنرم آسون نیست اما حداقل استعدادشو دارم ...علاقه شم دارم ... این چند روزه انقده هوس کردم عکس خودمو بکشم ولی کو وقت ؟؟؟!!! حالا بیخیال دیگه همینیم که اومدیم باید تا تهش رفت حالا فوقش یه لیسانس از اینجا و بعد اگه بخوام هنر ... کاری نداره که ...آره مادر جان ز گهواره تا گور دانش بجوی ... من دیگه برم الانشم کلی وقتم رفت (اه عجب خر خونه گندی شدم  ... ) تو رو خدا دعا کنین یه چیزی بشه اخرش دیگه پای آبرو در میونه    ... قربان شما دوستای خوب  ... فعلا .... .

نظرات 5 + ارسال نظر
... شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:44 ب.ظ

دعا خوبه ولی موفقیت با خود آدمه.
هنوز خودتو پیدا نکردی.
مواظب باش دیر نشه فقط.حیفی تو

آره ... ممنون
پیدا میکنم ... دیر نمیشه !
فقط اونوقت شما ؟
چرا اینجوری بی هویت؟؟؟

ژ یگولو شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 05:42 ب.ظ

سلامممممممممم ایدا جان عزیز...

بابا درس وخون..:دی
اینقد میشیسنی خونه یهو قاطی نکنی بدتر بشه؟ اگه میبینی هنگ کردی بعضی وقتا دیگه کشش نداری برو بیرون واسه خودت بگرد حال و احوالت عوض بشه...

اخه تو که هم استعداد هنر و داشتی و هم علاقه شو چرا نرفتی دخمل خوب...حالا اشکال نداره این درسی که داری میخونی رو خوب بخون یه چیز خوب قبول بشی و بخونی حالا که از هنر گذشته بعدش میشه رفت هنر به قول خدت..دیر نیست هیچوقت..فقط ذوق و علاقه خودتو حفظ کن و بعضی وقتا هم که وقت میکنی تمرین کن یا کلاس برو..میدونم اینا رو خودت همشو میدونیا..ولی منم گفتم دیگه...

ماشینم مبارک باشه..اره خدایی خیلی لازم میشه بعضی وقتا که دیگه از خیلی هم بیشتر...

دعا هم که همیشه کردیمو بازم چشم...دعات میکنم...فقط حرص نخور و با خیال راحت و بدون استرس بخون که خیلی نتیجه اش بهتر میشه...

خوش باشی عزیز...فعلا ایدا جان...

سلام
(خجالت)
آر هنوز ونقد نهنگیدم گذاشتم واسه همون روزی که با آزی برم ...
نیدونم دیگ خریت ... آره چشم حتما ... کلاس واسه چی بابا جان من ... مامان جانم خودش نقاشی خونده دبیر هنرستانه ... کلی بلته ... (نیشخند)
قربانت نوز که نخریدیم (لبخند)
آره دارم سعی میکنم با بیخیالی بخونم...
قربانت .

... شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:14 ب.ظ

کاش نمی شناختیم...نا شکری نمی کنم.ولی به حتم می تونم بگم تو زندگیم سخت ترین و بدترین دوران عمرم و دارم می گذرونم.برام دعا کن.

پس میشناسم ... آره میدونم که میشناسم ... برات دعا میکنم... اگه من مقصرم باید بگم ببخشین کار دیگه ای ز دستم بر نمیومده اگرم نیستم که نیستم دیگه ... . فقط لطف کن خودت بهم بگو کی هستی که من مطمئن بشم حالا هر مدلی که خودت میدونی دیگه ...اینجوری بهتره از اینه ... . ممکنه اگه نفهمم کی هستی معانیه بدی از این کات در بیارم یا یه قضاوت نادرست !!!‌

... یکشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:37 ب.ظ

سلام نه تو مقصر نیستی..می دونم شاید اشتبا می کنم چون بهت قول داده بودن که...ولی من ساموئلم.هیچ انتظاریم از تو ندارم..فقط دیشب جز اینکه اینجا بنویسم و دل خوش کنم و کمی حالم بهتر بشه هیچ کس و هیچ جایی پیدا نکردم.من باید بگم ببخشید.شرمنده

سلام
میدونستم
اما ببین نه تومقصری ه من !!! شایدم من نباید ... به هر حال خیلی زود عادت میشه ... نمیتونم در موردش بحث کنم نمیخوام کش بیادو آخرش بشه هیچ و هیچ و هیچ .... بهتر بود همینجوری باشه ... بهتر هم میشه مطمئن باش ... امیدوارم هر چه زود تر خوب بشی ... .

محمد یکشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:33 ب.ظ http://WWW.ROTKIT.BLOGSKY.COM

وبلاگ قشنگی داری .... خسته نباشی ... سال نو هم مبارک

ممنونم...
سال نوء شمام مبارک...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد