زیتون

ناچشیده جرعه ای از جام او عشق بازی میکنم با نام او

زیتون

ناچشیده جرعه ای از جام او عشق بازی میکنم با نام او

رفیق روزهای خوب رفیق خوب روزها

همون به نام خدا که بالای برگه ی امتحانم نوشتم کمکم کرد ...

عمرا فکرشم نمیکردم بتونم به بیشتر سوالا کاملا درست پاسخ بدم اما یه دفعه انگار اعتماد به نفس گرفتم .حتی تونستم یکی از سوالایی که اصلا درسشو از اول سال تا الان نخونده بودم درست جواب بدم ! کلا شاید صب یه یه ساعتی دفتر ریاضیمو ورق زدم ! اما بازم خیلی خوب بود. الان یکم خوشحالم . 5 دقیقه مونده که برگه هامونو جمع کنن ! بعدش امتحان فیزیکه . اونم خوب میدم . اعتماد به نفسم رفت بالا اصلا . این عالیه . خدایا متشکرم . خدایا دوست دارم . دوست دارم . دوسسسستتتتت دااااااااااررررمممم ...  .

 

من از تو دل نمیبرم اگرچه از تو دلخرم

اگزچه گفته ای تو را به خاطرات بسپرم

هنوز هم خیال کن کنار تو نشسته ام

منی که در جوانی ام به خاطرت شکسته ام

تو در سراب آینه شبانه خنده میکنی

من شکست داده را خودت برنده میکنی

نیامدی و سالها نظر به جاده دوختم

بیا ببین که بی تو من چه عاشقانه سوختم

رفیق روزهای خوب رفیق خوب روزها

همیشه ماندگار من همیشه در هنوز ها

صدا بزن مرا شبی به غربتی که ساختی

به لحطه ای که عشق را بدون من شناختی

من از تو دل نمیبرم اگر چه از تو دلخرم

اگرچه گفته ای تو را به خاطرات بسپرم

هنوز هم خیال کن کنار تو نشسته ام

منی که در جوانی ام به خاطرت شکسته ام

تو در سراب آینه شبانه خنده میکنی

من شکست داده را خودت برنده میکنی

نیامدی و سالها نظر به جاده دوختم

بیا ببین که بی تو من چه عاشقانه سوختم

رفیق روزهای خوب رفیق خوب روزها

همیشه ماندگار من همیشه در هنوز ها

صدا بزن مرا شبی به غربتی که ساختی

به لحطه ای که عشق را بدون من شناختی  (محسن چاوشی)

... تنها یک سقوط است که جاذبه زمین مسئول آن نیست فرو افتادن در عشق . - آلبرت انیشتین

نظرات 8 + ارسال نظر
الهام پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 05:44 ق.ظ

سلام زیتون خانوم خوشمزه خودم

خوفی؟///////////

بابا بچه درس خون..افرین دختر گلم

منم بیخوابیهای گذشتم باز برگشته دارم ب گردی می کنم

من این جمله رو از انیشتین خیلی خیلی دوس دارم
دستدارت الی

سلام الی جونم
مرسی خوبم . تو چه طوری؟
(نیشخند)
راستی کجایی تو ؟ وبلاگ جدید چی شد پس؟
با یه پل ارتباطی بساز برامون اینخوری که نمیشه (:
منم خیلی دوسش دارم .
قربونت برم .
بوووسسس.

باغبون پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:02 ق.ظ http://www.pardiseshg.blogsky.com

دوست خوبم سلام
تو پست قبلی گفته بودی توبه عشق چیه ؟!!!....
اما قبلا از این که بفهمی توبه عشق چیه ... باید بفهمی که عشق چیه ... عشق یک حس قشنگه ..یک حس پاک و دوست داشتنی ..انرژی به آدم می ده فراون ... میخواهی براش هر کاری که از دستت میاد انجام بدی ... بعضی وقتها دوست داری براش بمیری ...عشق یک عمل نیست که بخواهی ترکش کنی و انجامش بدی ... عشق یک حس ... مثل حس بویایی ... می تونی به خود بگی من توبه می کنم هر وقت رفتم توی آشپزخونه هیچ بویی رو حس نکنم ... می تونی جلوی بینیت رو بگیری اما موقتی ....چون هر وقت دستت رو برداری باز حس بویایی تو عمل می کنه ... حتی می تونی تمام مدت زمانی که توی آشپزخونه هستی ...جلوی بینیت رو بگیری ..اما یک حس فضولی بهت میگه خوب یکم دستت رو بردار...ببین غذای مامان چه بویی رو می ده ....
عشق هم همینه ... آدم تو زندگیش یک بار بیشتر عاشق نمیشه ... اما اگر شد دیگه عاقل نمی شه ... اینو جدی میگم ... من سه سالم بود که عاشق شدم .... اصلا یادم نمی ره ...عاشق شدم , شدم و شدم تا 25 سالم شد ... با تمام فراز ونشیب هایی که داشت برای رسیدن به عشقم ... گریه کردم ...خندیدم ...کتک خوردم ...قهر کردم ... فرار کردم ... تحقیر شدم ..نور چشمی شدم .. تا توی سن 25 سالگی بهش رسیدم ...وقتی بهش رسیدم ..با خودم گفتم که همه چی تموم شد ...بالاخره ما برای هم شدیم ...اما دست تقدیر زمونه ما رو برای همیشه جدا کرد... الان من برای خودم زندگی دارم ... زن دارم ...بچه دارم ...اونهم ...همین طور ... اما بعد از گذشت این همه سال ...روز تولدش رو تنهایی جشن می گیرم ..و خبردارم که روز تولد منهم تنهایی جشن می گیره .....حتی شبها که می خوام بخوابم ...یواشکی که خودم هم نفهمم اسمش رو زیر لب زمزمه می کنم ... حالا تو بگو ... میشه از عشق توبه کرد یا نه ؟؟!
راستی قبل از اینکه خداحافظی کنم ...بهت بگم دنبال عشق نگرد...عشق اگر اومدنی باشه ...خودش میاد ... بد جوری هم میاد ...که نمی تونی ازش فرارکنی ... چه برسه که بخواهی ازش توبه کنی ؟ فقط باید مواظب باشی که هر کس در خونه قلبت و زد بهمین سادگی جواب ندی ...عشق یک سری نشونی هایی داره ... وقتی که عاشق شدی بعدا متوجهش می شی ؟
موید باشی ...باغبون پیر پردیس عشق

آره نمیشه توبه کرد ... فک میکنی عاشق نشدم ؟؟؟ شدم !!! دیگه هم نمیشم . همون یه بار بود . همه نشستن منتظر ببینن کی تموم میشه . بیچاره ها نمیدونن تا آخر عمرم باهامه . اما چرا؟ چرا تو این سن کم !!! با خودم فک میکنم اگه فراموشش نکنم ازدواج نمیکنم .به نظرم خیانت بزرگیه به طرف مقابل ... اون چه گناهی کرده ... نمیدونم شایدم یه روزی منطق گفت که درستش این نیست و ... نمیدونم ...

هومن پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 05:15 ب.ظ http://www.hoomy.persianblog.com

سلام..امیدوارم بازم موفق باشی و با اعتماد به نفس

سلام
ممنونم ...

وصال پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:07 ب.ظ http://gonjishk.blogsky.com/

خاطراتش را به من بخشید و رفت

ساقه سبز دلم را چید و رفت

عاشقی های مرا باور نکرد

عاقبت بر عشق من خندید و رفت

با غم هجرش مدارا می کنم

گرچه بر زخمم نمک پاشید و رفت

اشک در چشمان سردم حلقه زد

بی مروت گریه ام را دید و رفت
سلام
به منم سر بزن

آره دیدی چه جوری رفت ...

ژ یگولو جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ق.ظ

سلامممممممم...

ایولللللللللللللللللللللللل به تو و خدا...دو تاییتون باهم...

راستی این جمله انیشتن واقعا قشنگه...به دل میشینه...راستش تا حالا نشنیده بودم...خیلی خوشم اومد...

ایشالا همیشه همینجور شاد بشی و خوشحال خدا کمکت کنه تو کارا و درسات...فعلا

سلللاامم
قربانت .
آره خیلی باحاله .
ممنونم...
فعلا .

[ بدون نام ] جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:17 ق.ظ http://lonely.myblog.ir

سلام.

خوشحالم که امتحانتون رو خوب دادید.

بابای

سلام
ممنونم.

سعید جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:37 ق.ظ http://mastaneh.blogsky.com

سلام ...

خوب الهی شکر که توپ شد امتحانات!
با اون جمله آخرت خیلی حال کردم ها! یعنی باش زندگی کردم! خیلی قشنگ بود ... خدا رحمت کنه این آلبرت رو :)

سلام
قربانت .
آره منم دوسش دارم . خدا بیامرزتش ...

کو یر جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 05:57 ب.ظ http://kavirzar.blogfa .com

وبلاگتون خیلی زیتونی بود .
ای وای بد نگفته باشم بد بشه!!!

مرسسییی .
نه بابا چرا بد !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد