زیتون

ناچشیده جرعه ای از جام او عشق بازی میکنم با نام او

زیتون

ناچشیده جرعه ای از جام او عشق بازی میکنم با نام او

ساده بگویم ...

ساده بگویم...

ساده بگویم .نگاه زاده ی علاقه است .

اگر دوچشم روشن عشق به تو نگاه کند

دیگر تو از آن خود نیستی.

 

زمان میگذرد و زمانه نیز هم.

کودک می شوی.

جوان هستی و جوانی نمی کنی.

می گذری . پیر می شوی .می مانی.

باز هم ، مشل همیشه در پی گمشده ای هستی

که با تو هست ونیست !

باز در پی آن علاقه پنهان،

آن نگاه همیشه تازه هستی .

باز آن دو چشم روشن عشق را در غبار بی امان

زمان جست وجو می کنی .

غافل از آنکه او دیگر تکه یی از تو شده ،

سایه یی خوش بر دل تو .

 

گوشه گوشه ی این دل خراب ،

سرشار از عطر نگاه توست عزیز دل !

                                                      م.م

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:53 ب.ظ http://doxy.blogsky.com

صلام.!
جوان هستی و جوانی نمی کنی... واقعا که راست گفته شاعر...

آره ... .

آوا سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:09 ق.ظ

دیگر تو از آن خود نیستی...
بعد از این همه مدت هنوزم از آن خود نیستیم...
خیلی ناز بود عزیزم.
شاد باشی...
:)

و دیگر هم نخواهیم شد ...
قربونت برم .
تو هم .

م چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:10 ق.ظ

سلام
ببین اول من یه سوال دارم نمیگی این بچه میاد اینجا گیج میشه نوشتی م-م خوب این که اسم منه آخه(نیش)
خوب من الان میخوام بهت نگاه کنم که دیگه مال خودت نباشی(زبون)

آره حواسم بود به اسمه تو هم که اینه .اما آخه کاریش نمیشد بکنم . تو کتاب اینو نوشته بود .(نیشخند)
خیلی وقته مال خودم نیستم !!!
راستی سلام !

الناز چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:09 ب.ظ http://setare-ye-shab.blogsky.com/

سلام
خوبی ؟من فکر کردم فقط خودم ساده میگم.....!!!
زیبا بود
پیروز باشی

سلام عزیزم ...
تو چه طوری ؟ همه ساده میگن .به شرطی که حرف دل باشه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد