زیتون

ناچشیده جرعه ای از جام او عشق بازی میکنم با نام او

زیتون

ناچشیده جرعه ای از جام او عشق بازی میکنم با نام او

(۶)

سلام عشقم

حال و احوالت چطوره ؟ با ما حرف نمیزنی خوبی  .خوشی؟

ما که ناخوش ناخوشیم. از نبودنت. از دلتنگیت  . از عششششقت .ما که گفتیم تو باورت نشد. رفتی. خوب البته اونجارو که باید می رفتی. منظورم اینه که گفتی نه . گفتی نمیشه. خب راستم گفتی. اینم بخت بد ما بود که عاشق یه عاشق شیم . حالام یه بخت برگشته داره کارایی رو میکنه که من با تو کردم   . حالا من جای تو ام . اون جای من . هی میگم بابا بیخیال هی میگم آخه من اینه اوضام  .اما انگار نه انگار . دارم خودمو میبینم عشقم . خودمو با کارایی که کردم. راست میگفتنا . میگفتن یه سال دیگه خندت میگیره به کارات . آره گرفت . به کارام میخندم. ایناها ببین خنده هامو . اما به عشقم نه   . لعنتیا چه مطمئن بودنا  . تف تو روشون . منو نشناختن . تو هم نشناختی نه؟ فکر کردی نی نی کوشولو  یادش میره پس فردا. چه قدر دلم گرفته . یاد یه چیزایی افتادم چند روزه . یادته قبل از اینکه بهت بگم که عاشقتم .بهت میگفتم دوست دارم   ! تو هم میگفتی منم دوست دارم  .یادته ؟ حالا واقعا داشتی ؟ یا اونم همینجوری میگفتی؟  میدونم اگه میخواستی جواب بدی میگفتی آره دوست داشتم اما عاشقت نبودم . آره می دونم . اما کاشکی همونم نگفته بودی بهم . منم نمیگم یعنی به این نمیگم. حتی نمیذارم بهم بگه دوست دارم. باید یه فکری بکنم براش .دلم براش میسوزه ! باید دلم واسه خودم بسوزه نه؟

مامانم که انگار نه انگار که من باید مهم تر باشم براش . همش نگران اونه . میگه اصلا نباید ارتباطتو زیاد کنی باهاش. چون تو به فکر یکی دیگه ای. منم این وسط گناه دارما نه؟  عشقم همه اینا رو گفتم تو که نمیدونی اینجا مال منه حتی اگه ببینیش ! شاید یه روزی برات فرستادمش .

دوست دارم با تمام وجودم.    نمیدونم چیه که اینجوری منو به طرف تو میکشونه منم تو کارش موندم . هر چی هست منو دیوونه کرده  . دیوونتم.  .

نظرات 3 + ارسال نظر
شهرام سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:22 ب.ظ

سلام...
خوب عاشقا همشون دیوونه ان .....اما فرقه بین اون دیوونه با این دیوونه .....
از اشنایی با شما خوشحال شدم ....
میرسم خدمتتون..
شاد باشید..

سلام دوست عزیز
آره دیوونن !‌ درد بی درمونیه !‌
منم خوشحال شدم.
خوشحال هم میشم بازم بیای .
سعی میکنم . تو هم همینطور .

م چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:33 ق.ظ http://www.roozanehayam.blogsky.com

سلام
اگه عاشق کسی نیستی خواهشا امیدوارش نکن
کاری نکن که اون بد برداشت کنه بعدا ضربه بخوره
فکر میکنم معنی حرفمو خوب متوجه میشی چون تو هم از این نقطه ضربه خوردی

مطمئنا این کارو نمیکنم. وقتی امیدی نیست چه طور میشه دیگری رو امیدوار کرد ؟!!!
ممنونم.

یاسمین چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:37 ق.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
ممنون به من سر زدی و ممنون از کامنتت
وبلاگ جالبی داری
بازم به من سر بزن
شاد باشی

قلبها را نمی توان به آدمها سپرد؛آدمها سخت اند

سلام.
قابل شما رو نداشت.
حتما میام پیشت .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد