زیتون

ناچشیده جرعه ای از جام او عشق بازی میکنم با نام او

زیتون

ناچشیده جرعه ای از جام او عشق بازی میکنم با نام او

آخرین حرفای هشتادو پنجیه زیتونی

سلامممم

اول از همه باید بگم اصلا حس نوشتن در وجودم نبود اما یه نفری اونو بیدار کرد  ... اون نفرم کسی نبود جز تو ( آره ژیگولو خان جان با توام   ) آخه من اومدم کامنتامو چک کردم بعد ژیگولو برام نوشته بود امشب اخرین آپ 85رو میکنه ... . این بود که ییهو من فهمیدم که وای هیچ وقت زیادی ندارم برای آخرین حرفای سال 85 ام . البته خیلی هم حرف خاصی ندارم اما بالاخره ...

خب سال 85 هم مثل سالای قبل با تمام خوبیها و بدیهاش تا چند ساعت دیگه تموم میشه ... وقتی فک میکنم دوباره خیلی اشتباه کردم ولی خب به هر حال همشون تجربه شده ... امسال هم همش غمگین بودم اما سعی کردم یکم هم که شده آرامشمو به دست بیارم اما کافی نبود هنوز هم باید تلاش کنم ... .خیلی چیزها تو سالای پیش خراب شد که همش امسال باید درست بشه ... و میشه ! خیلی نقشه ها کشیدم واسه امسالم که عملیشون میکنم ..... اول از همه باید بیشتر درس بخونم تا به امید خدا یه رشته ی خوب قبول شم .بعد کنکورم که دیگه دنبال خیلی چیزا باید برم ... . آخ جون تازه تابستون میتونم گواهینامه بگیرم ...  . دیگه نمیخوام بگم: اه حالم به هم میخوره از بزرگ شدن دوست دارم بچه بمونم ...به هر حال زندگی در جریانه و من دارم بزرگ میشم پس این مخالفت واقعا بیهودس ... .دیگه هم به کسی نمیگم که من مرگو دوست دارم ... آخه همه یه جوره دیگه فکر میکنن  ... چند وقت پیش به توانایی بزرگی که دارم پی بردم ... من میتونم روحمو پرواز بدم بدون اینکه بمیرم ( نمیدونم کدوماتون یا تا چه حد به این مسائل اعتقاد دارین اما من خیلی اعتقاد دارم بابام هم داشت و حتی روی ما کار میکرد اون میدونست که من چقدر توانا ام . مامان نوشی هم همیشه بهم میگه ...  .)

کسی رو که دوسش داشتم هنوز هم دارم ... هنوز هم عاشقانه دوسش دارم    و هنوز هم وقتی ازش حرف میزنم یا به خاطرات نه چندان زیادم فکر میکنم ضربان قلبم چندین برابر میشه ...    . شاید این فاصله اس که باعث میشه بیشتر از قبل دوسش داشته باشم ... . اما غرورم ( شاید بهتره بگم غرور خورد شدم ) بهم میگه دیگه کافیه بذار هر چی که هست ته ته قلبت بمونه . اونم از اینجا خبر نداره (شایدم داشته باشه ) اما اگه مطمئن بودم که داره شاید این چیزا رو اینجا نمینوشتم .... .

دیگه خیلی نمیتونم شعر بگم .اما امیدوارم دوباره بشه . این دفعه میخوام فقط عاشق خدا باشم  . عاشق تر و عاشق تر . وقتی انقدر دوسم داره چرا من نداشته باشم؟! . شاید فقط اون سزاوار چنین دوست داشتنیه ... .

امسال باید مثبت فکر کنم . مثبت حرف بزنم و مثبت رفتار کنم . ( این شعار 86 منه )

امسال میخوام نگم جای بابا کنار سفره هفت سین خالیه . امسال نمیخوام جای خالیشو حس کنم بلکه میخوام جای پرشو حس کنم . میخوام روحشو حس کنم ... . اصلا میخوام ببینمش ... . میخوام بعد چند سال دوباره بوی بهارو حس کنم . 

برا همتون دعا میکنم که بهاری باشینو سبز . شاد و خوشحال . سخاوتمند و امیدوار . موفق و پایدار ...    

سال نوء همتونم پیشاپیش مبارک .

فعلا تا سال دیگه خداحافظ .

نظرات 7 + ارسال نظر
نیلو چهارشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:08 ق.ظ http://jashne-deltangi.blogsky.com

سلااام.خوبی؟؟؟
عیدت مبارک ک ک ک ک ک.............
انشاالله سال خوب و خوشی داشته باشی.

سلاااام
مرسسی تو چطوری؟
عید تو هم مبارک....
تو هم همینطور عزیزم.

شهرام چهارشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:44 ق.ظ http://www.shahramclub.blogsky.com

سال نو مبارک

سال نو شمام مبارک.

ازگیل چهارشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 04:22 ق.ظ

زیتون خانمی سل نو مبارک.امیدوارم همیشه شاد باشی.منم هنوز اونو دوست دارم ولی اون امشب حتی حاضر نشد جواب تبریکم رو بده.
عزیزم مطمئنم که امسال یک رشته خوب قبول میشی.بازم عیدت مبارک.بوس بوسسسس

سال تو تو هم مبارک عزیزم.
ای بابا من که دیگه این کارم نکردم. نمیخوا خودمو اذیت کنم وقتی اون نمیخواد چه میشه کرد!
ممنونم. قربونت برمو بووسسسسسس

ژ یگولو چهارشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 05:09 ق.ظ

سلاممممممممممممم ایدا خانومیه گل...

خوشحالم که یه عمل مثبت تو زندگیم انجام دادم واسه یه دوست خوب...:دی...:دی

خیلی کیف کردم از پستتت..واقعا این نوشته ها و اینهمه امید و پشتکار به منم امید میده و انرژی...

خیلی خیلی عالیه کارایی که میخوای بکنی...که جای خالیه باباتو حس نکنی ه جاش جای پرشو ببینی کنار خودت حسش کنی...ا ز اینکه با پشت کارت و تلاشت میخوای یه رشته خوب قبول بشی...از اینکه قلبتو میخوای عاشق خدا کنی..

خیلی خوشحالم ایدا جان..همیشه دعات میکنم به همه این چیزا تو سال جدید برسی و همیشه همینجور بمونی و دیگه غماتو نبینم..واقعا واقعا از ته دلم شاد کردی منو ایدا جان..

همینطور بمون..پایدار باشی عزیز..ایشالا..

سال نو هم مبارک باشه..ایشالا به تمام چیزایی که میخوای برسی..و حتما هم میزسی عزیز....فعلا...

سلامممم
بابا تو که همیشه مثبتی...
ممنونم.
منم خوشحالم که تو خوشحال شدی :دی
ممنونم. به همچنین.
سال نو تو هم مبارک ... .
قربانت...

سعید چهارشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:31 ق.ظ http://mastaneh.blogsky.com

سلام آیدا خانومی عزیز ...

اون ماجرای پرواز روح خیلی حال میده! یکی دوبار ناخودآگاه تجربش کردم ... اگه کامل وارد شدی قول بده به منم یاد بدی ...

شعار خوبیه واسه سال جدید ...

و در آخر ...
از خدا سالی سرشار از برکت، موفقیت، سلامت و سعادت واسه خودت و خانواده بزرگوارت خواهانم ... امیدوارم توی این سال جدید به همه آرزوهات برسی و قیافه غصه از یادت بره!

جاودان بخت و نیکنامیتان
سال نو، سال شادکامیتان
زندگیتان قرین شهد و گلاب
دلتان شاد و جسمتان شاداب
یارتان ایزد تبارک باد
عید نوروزتان مبارک باد ...

سلام
آره ... باید برم دنبالش ... الا خیلی کار داره .د.س داشته باشی میتونیم ا هم بریم (چشمک)
آره خوبه .
امیدوارم که عملی بشه ...
ممنونم . به همچنین برای شما ...

خیلی شعر خوشگلیه خوشم اومده ازش خیلی .
نوروز شما هم مبارک ...
موق باشی .

هو...... چهارشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:34 ب.ظ

سلام...امیدوارم به شعارت بتونی عمل کنی..عاشق خدا باشی...مثبت ببینی.سال خوبی داشته باشی و در کنکور موفق.من که امسال سال عجیبی رو گذروندم..خدا خدا

سلام ممنونم .

ژ یگولو جمعه 3 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:17 ب.ظ

سلامممممممممممممم ایدا جان عزیز...

خوبی؟ خوش میگذره عید یا نه...
ایشالا که بهت خوش بگذره و خوشحال باشی و حالتم خوب باشه...ارزومه...

همین اومدم یه احوالرپرسیی بکنم و ببینم اپیدی یا نه که اپ که نکردی...

خوش باشی عزیز...فعلا...

سلام
مرسی من خوبم تو چطوری؟
خوشم ای بد نیست دیگه من که از روز اول که فتم خونه بباییم اینا دیه همش خونه بودم ...
الانکه فقط جمعس هی دله میخواد بگیره ی من نمیذارم :دی
ممنون که به یادمی ...
قربانت . تو هم همینطور .... فعلا .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد